
به گزارش سایت خبری لیالستان و به نقل از خبرگزاری فارس کاروان قاسمهای لنگرودی که با جهانشناسی و خداشناسی به درایت معنا و مفهوم ولایت پذیری رسیدهاند، فریاد لبیک یا حسین (ع) را با جان و دل فریاد میزنند.
کربلا را که بنگریم چیزی جز بلا نبود، اینهمه کشتار، آنهم در جنگی نابرابر، اینهمه ایستادگی، آنهم از خرد و پیر سالخورده؛ مگر دلیلی جز عاشقی میتواند داشته باشد؟ اگر عاشق نبودند که پا در این میدان سراسر خون نمیگذاردند، اگر شیرینی این شهادت سخت را خریدار نبودند، چگونه در برابر شمشیرهای بران شمر و عمر و یزید با لبخندی از قدرت و شرافت و مردانگی نزد پروردگارشان بازمیگشتند.

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
در کربلا اگر بلا بود، عشق نیز بود، حسین (ع) بود و سجاد (ع) و زینب (س) نیز … زینبی که امروز جوانان بنیهاشم بار دیگر گرد حَرمش حلقهزده و عاشق بلای این خاندان عصمت و طهارت شدهاند و امان عاشقی میخواهند از خواهر سادات؛ میخواهند زنده بمانند اما زنده ماندنی از جنس شهادت!
در شب عاشورا پسازاینکه حسینابنعلی (ع) به یاران خود خبر داد که همه آنها در روز به شهادت خواهند رسید، قاسم بن حسن (ع) که در زمان شهادت ۱۳ یا ۱۶ ساله بود؛ از عموی خویش سؤال کرد: «آیا من نیز در شمار شهیدانم؟» امام (ع) پاسخ داد: «ای فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» حضرت قاسم عرض کرد: «عمو جان، مرگ در کام من از عسل شیرینتر است!»
امام به قاسم فرمودند: «عمو به فدایت شود، آری تو نیز از شهیدان خواهی بود، آنهم پس از رنجی سخت.» این فرموده امام ازآنجهت است که وقتی در روز عاشورا از سیدالشهدا اذن میدان گرفت به دلیل لاغری اندام و جثه نحیفی که داشت، زره، کلاهخود مناسب با سرش و اسلحه و چکمهای که بااندامش تناسب داشته باشد نیافت و با رنج و درد زیاد به شهادت رسید.
احلی من العسل
حسین جان، آقای من، چگونه میتوانم مانند برادرزادهات در نوجوانی اینگونه عاشق تو باشم که شهادت و مرگ در مسیر آرمان الهی تو را مرگی شیرینتر از عسل بنامم و با سر جان دهم در مسیر ولای تو؟
آقای من، یک نوجوان ۱۳ ساله چگونه تو را شناخته که از جان دادن در این راه هراسی ندارد و خود را در مسیر اربا اربا شدن قرار میدهد تا به دنیا ثابت کند عاشق بودن شجاعت میخواهد و عاشق ماندن هزینه دارد.
جانان من؛ برای عاشق تو ماندن باید «سر» داد، آنهم هر سری که لایق تو نیست، باید قدیس بود در این مسیر و چه کسی جز خاندان «طاهر» نبی خدا (ص) میتوانند سزاوار سردادن برای تو باشند.


تکیه سیار ابا عبدالله(ع) از لنگرود
امروز پس از گذشت هزار و چند سال از این واقعه تاریخی و الهی، رهروان قاسم، مریدان مولا و نوجوانانی که با جهان شناسی و خداشناسی به درایت معنا و مفهوم ولایت پذیری رسیدهاند، فریاد لبیک یا حسین (ع) را با جان و دل فریاد میزنند.
در شرایط امروز که گیلان در وضعیت قرمز کرونایی قرار گرفته است، جوانان و نوجوانان لنگرودی، دیار سردار شهید املاکی علم بر دوش گرفته و برای اقامه عزای سید و سالار شهیدان کوچه به کوچه و خیابان به خیابان میگردند و ندای عاشقی خاندان اهل بیت (ع) را زمزمه میکنند.

قرار شد امسال به عشق امام حسین (ع) با اینکه گفته بودند عزاداری در اماکن مسقف و فاصلههای کم نباشد، هر خانه را حسینیه کنیم و نشان دهیم که الحق ملت امام حسینیم؛ در هر کدام از شهرستانهای گیلان عزیزمان هم هیئتیها پای کار آمدند و هیئات و تکایای سیاری مانند تکیه سیار اباعبدالله(ع) در لنگرود به راه انداختند تا ارادت خود را به خاندان طاهر بنی هاشم نشان دهند و به معنای واقعی به دعای: اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و خاندان پیامبر خاتم را تصویر کنند چرا که این داغ عظما خاموش شدنی نیست.